www.moinzadeh.com


 
zohor.jpg (348949 bytes)
zohor.jpg (348949 bytes)
besharat2.jpg (12881 bytes)
ayakhoda.jpg (348949 bytes)
komedikhodayan.jpg (298981 bytes)
ansooyesarab.jpg (282884 bytes)
khayam.jpg (483390 bytes)
 

payambarankherad.jpg (257548 bytes)

 

نقل از: کیهان لندن

 شماره903 اردیبهشت 1381

آقای منتظری

پاسخ دکتر ایرج آرین پور یک کلمه آری یا نه بود

 

نوشته هوشنگ معین زاده

 

در بیست و سه سال گذشته که یکی از شومترین  فاجعه های تاریخ اسلام در سرزمین ما بوقوع پیوسته است، چرا آیات عظام همگی به سکوت و خاموشی پناه برده اند؟

 

ایرج آرین پور، اندیشه ور و نویسنده آشنا با ظرافت و نکته سنجی خاص خود پا به تاریکخانه فقه اسلامی گذاشته و از درون این نهانگاه مذهبی مبحث«خیارات» فقه اسلامی را بیرون کشیده و بر مبنای این مبحث فقهی رژیم جمهوری اسلامی و گرداننده آخوند آنرا به چالش گرفته است

    آرین پور طی مقاله ای با تیتر«الغاء جمهوری اسلامی بر اساس اصول فقه اسلام اعلام می شود!» به آقایان علی خامنه ای و علی اکبر رفسنجانی و همدستان سطح بالا و مجرم آنها هشدار داده است که اگر کنار نروند و کار حکومت ظلم و فساد را رها نسازند، بر اساس فقه اسلامی متخلف و قابل تعقیب هستند. در ضمن یاد آور شده است که مسئولان جمهوری اسلامی اگر به آراء فقهی و شرعی آیت الله خمینی رهبر خود متعهد هستند باید فوراً مسند حکومت را ترک کنند و امور مردم را به خود مردم واگذارند. وی سپس پیامی دارد به آیات عظام و می نویسد:

نقش آیات عظام قمی، منتظری و سیستانی در بر کناری گردانندگان این جمهوری فاسد چیست و چه مسئولیتی دارند؟

باید به این صاحب قلم و اندیشه آفرین گفت که نشان داد غور و بررسی در فقه اسلامی منحصر به آخوندها نیست. اینکه آنها مدعی هستند که کسی غیر از آخوند حوزه دیده صلاحیت ورود به میدان شرعیات را ندارد از پایه و اساس نادرست است.

اما این نوشته یک ایراد داشت و آن اینکه چرا بجای آیات عظام قمی و منتظری و سیستانی، ملت ایران را مخاطب قرار نداده اند؟ زیرا این ملت ایران است که باید در مورد سرنوشت خود تصمیم بگیرد نه آیات عظام. زیر این آیات عظام عزیز، هیچ کدامشان مخالف حکومت اسلامی نیستند. اگر هم بعضی از آنها به عنوان مثال آقای منتظری اظهار مخالفتی کرده و می کند، مخالفتشان نه به بنیاد و اساس حکومت اسلامی، بلکه با گردانندگان این حکومت است. شاهد را از پاسخ ایشان به همین مقاله می آوریم که جای تردید باقی نماند:

آقای منتظری در پاسخ این پیام می نویسد:«هر چند برخی از قسمت های اولیه آن، مورد قبول این جانب نیست، ولی به طور کلی مقاله مستدل و لطیف و گویایی است. در اینکه به بسیاری از وعده هایی که در آغاز به ملت داده شد عمل نشد تردیدی نیست، ولی اشکال متوجه الفاظ و اسامی نیست. متوجه متصدیان سوء استفاده کنند از الفلظ و عناوین است.

اولاً جنابشان با عنوان کردن : «هر چند برخی از قسمت های اولیه آن مورد قبول این جانب نیست» بی آنکه اشاره به این قسمت ها بکند، هیچ گونه اشاره ای هم به مبحث «خیارات» ندارد و فقط می فرمایند که مقاله مستدل و لطیف و گویاست. البته مستدل و لطیف و گویا بودن را هم به مقاله نسبت می دهند نه به مبحث «خیارات» که ایرج آرین پور آنرا بر مبنای رساله آقای خمینی مطرح کرده است تا جای هیچ گونه تردیدی در صحت و سقم آن نباشد.. آقای منتظری می باید پاسخ سئوال نویسنده و پیشنهادی را که به ایشان و سایر آیات عظام کرده است بدهد، یعنی آیا قرارداد بین آخوندها و ملت ایران بر مبنای مبحث «خیارات» باید لغو شود یا نه؟

دوم اینکه ایشان اشاره ای دارد بر اینکه «اگر از نام اسلام سوء استفاده می شود دلیل بر بطلان اسلام نمی شود».

همانطور که می دانیم ایرج آرین پور در باره اسلام و بطلان آن مطلبی ننوشته بود که آقای منتظری به حربه «واسلاما» متوسل شود و مبحث «خیارات» را که نظر ایرج آرین پور و مبتنی بر فقه اسلامی است کنار بزند و پای اسلام را به میان بکشد. البته اهل نظر می دانند که اگر مبحثی از فقه اسلامی مورد تخطی قرار بگیرد بی شک پای اسلام نیز به وسط کشیده می شود، ولی ایرج آرین پور وارد این مقوله نشده بود و قصد و غرض وی نیز بیشتر نجات اسلام از دست دکانداران اسلامی بود، نه تخطئه کردن خود اسلام. از اینرو آقای منتظری نمی بایستی موضوع فقه اسلامی و تخطی آخوندها را از اصولی که مشروعیت خود را از آن می گیرند به پای اسلام بگذارند.

سوم اینکه آقای منتظری به تعریف جمهوریت پرداخته و آنرا با پسوند اسلامی به معنی آن گرفته اند که منظور از اسلامی بودن یعنی  اینکه در قوانین کشور و متد حاکمیت موازین اسلامی رعایت شود و به نظر ایشان این امر طبعاً خواسته اکثریت ملت ایران است چون به اسلام اعتقاد دارند، و نتیجه می گیرند که جمهوری اسلامی چیز بدی نیست، آنچه موجب همه این مشکلات شده است خود سری ها، تخلفات، ظلم ها و سوء استفادهایی است که به بهانه اسلام و جمهوری اسلامی انجام می شود.

اینجا هم آقای منتظری پا از حریم حقیقت بیرون گذاشته و مفهوم مردم را با حکومت مشتی آخوند یکی گرفته اند. حمهوریت وقتی پسوند اسلامی داشته باشد و ولایت فقیه دست پخت ایشان و هم مسلکانشان در صدر قانون اساسی آن قرار بگیرد، دیگر مفهوم جمهوریت و حاکمیت مردم از دست می رود. چنانکه هم اکنون رفته است. یعنی از همان روزی که خمینی ولی فقیه و ایشان جانشین ولی فقیه شدند ، حاکمیت در اختیار خمینی و ایشان قرار گرفت که خود ولی فقیه نخستین حتی به خویشتن این اجازه را داد که احکام اسلام را نیز دستکاری بکند. یعنی نه مردم به حاکمیت رسیدند و نه اسلام اصالت خود را حفظ کرد که نمونه های کوچک ولی روشن آن در نامه های خود آقای منتظری به خمینی هم ذکر شده است.

ایشان می نویسند که «این امر طبعاً خواسته اکثریت مردم ایران است چون به اسلام اعتقاد دارند» در حالیکه چشم اسفندیار جمهوری اسلامی که ایرج آرین پور آن را نشانه گرفته اینست که اگر هم روزی اکثریت مردم ایران به علت عدم آگاهی از ماهیت جمهوری اسلامی و نیت باطنی آخوندها و در رأسشان آقایان خمینی و منتظری بلی گفتند، امروزه فهمیده اند که آقایان به بهانه اسلام و عدل و داد اسلامی سرشان کلاه گذاشته اند و بر مبنای مبحث «خیارات» می خواهند معامله ای را که با اسلامداران کرده اند فسخ کنند. این اساس و جوهر مطلب نویسنده است.

اما آقای منتظری اسلام را با حکومت اسلامی آخوندها یکی دانسته و با عنوان کردن اینکه «به بهانه اسلام خودسری و ظلم و ستم و فساد انجام می شود» از اصل مطلب خود را کنار کشیده اند، لذا لازم است گفته شود:

 خیر آقای منتظری، اگر قصد شما اینست که آقای خمینی و خامنه ای و دارو دسته آنها خودسری کرده اند وگرنه جمهوری اسلامی چیز بدی نیست، یا باز هم قصدتان فریبکاری است و یا اینکه فکر می کنید اگر کسان دیگری مانند شما عهده دار امور بشوند کارها بر وفق مراد خواهد چرخید

 قصد و غرض ایرج آرین پور و همه ایرانیان این است که از دست آخوندها چه خوب و چه بد و از حکومت اسلامی از هر نوعش و از شر ولایت فقیه به مباشرت هر کس که باشد خلاص شوند و اگر آقایان لباس روحانی پوشیده اند و قصد خدمت به مردم دارند و حرمت اسلام را می طلبند. بهتر است به کار روحانی مردم بپردازند و امور دنیوی آنها را مانند همه مذاهب دیگر بر عهده خودشان واگذارند و کاری هم به خوب و بد آن نداشته باشند. یا اینکه لباس روحانیت را از تن بیرون کنند و مانند هر ایرانی دیگر به دنبال سیاست و حکومت بروند، بی آنکه مذهب و باور اعتقادی مردم را وسیله و پیراهن عثمان کنند.

آقای منتظری در پایان اشاره کرده به اینکه «و هیچگاه به تذکرات ملت و نخبگان جامعه توجه نمی شود بلکه موجب مزاحمت آنان می شود، لازم است متصدیان یا توبه کنند و جیران نمایند و یا کنار روند» یعنی کسانی که مردم را آشکار و پنهان به قتل رسانده اند و یا کسانی که اموال مردم و مملکت را غارت و چپاول کرده اند و آنهایی که به شرف و حیثیت مردم تجاوز نموده اند، تکلیفشان با یک توبه و کنار رفتن روشن می شود و قضیه تمام!!!

من ضمن اینکه سئوال ایرج آرین پور را دوباره از آقای منتظری می پرسم، این مطلب را نیز از جانب خودم از ایشان استعلام می کنم: « در بیست و سه سال گذشته که یکی از شومترین فاجعه های تاریخ اسلام در سرزمین ما بوقوع پیوسته است، چرا آیات عظام همگی به سکوت و خاموشی پناه برده اند؟و بر خلاف ادعاهای همیشگی خود شرع اسلام را رها کرده اند و هیچ یک از آنها حاضر نشدند به مردم مسلمان ایران بگویند که با قتل و غارت و تجاوز به حریم شرف و حیثیت و ماموس مسلمانان از طرف طایفه آخوندها مخالفند؟ چرا آقای منتظری؟

حداقل شما به عنوان یک فقیه و مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید به این سئوال مردم مسلمان ایران پاسخ بدهید. آیا فقها و مجتهدین و مراجع تقلید کارشان فقط بررسی محرمات و شکیات و مهمتر از همه وصول وجوهات است یا اینکه مصیبت های ناشی از بد رفتاری شریعتمداران نیز به مرجعیت آیات عظام مربوط می شود؟  پاریس – فروردین 1381

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Copyright © 2004, All rights reserved. Created by The Iranian cultural foundation . www.farhangiran.com   E-mail: webmaster@farhangiran.com