www.moinzadeh.com


 
zohor.jpg (348949 bytes)
zohor.jpg (348949 bytes)
besharat2.jpg (12881 bytes)
ayakhoda.jpg (348949 bytes)
komedikhodayan.jpg (298981 bytes)
ansooyesarab.jpg (282884 bytes)
khayam.jpg (483390 bytes)
 

payambarankherad.jpg (257548 bytes)

 

 معرفی و بررسی کتاب: آیا خدا مرده است؟!

  نوشته  هوشنگ معین زاده

 

 در کاوه شماره 101 بهار 1382

 

 از : مهندس جلال الدین آشتیانی

 

آیا خدا مرده است؟!

 

جُنبشی که به امید مردمسالاری و آزادی و آسایش ایرانیان آغاز گردید و نیک اندیشان نا آگاه از زیانهای سهمناک دین سالاری، به خیال بهره گیری از رخنه و کارسازی روحانیون، با یاری گروه برجسته ای از ناموران پای بند و حتی پی ورز در دین، برچسب اسلامی را پذیرفتند.

آنها با این  باز ندانی دین سالاری را که گامه ای ناهمگون با دینداریست، جایگزین مردمسالاری کردند. از اینرو از همان نخست نشانهای این گژگزینی آشکار گردید و به زودی سلطنت روحانیت(گفته مشگینی فرنشین مجلس خبرگان) و سر فرماندهی خود کامه ی ولایت مطلقه فقیه، جانشین ظل الله دوران قاجار گردید.

رفتار نابخردانه این فرمانروایان تازه به دوران رسیده و شتاب در دست اندازیهای گوناگون و بکار گیری زور و فشار و آزادی کشی – به نام فرمان و دستور واجب الاطاعه، خداوند جبار، قهار، منتقم... (به جای رحمن و رحیم!) آسیب سخت و ویرانگری به آرامش و آزادی مردم و بالندگی فرهنگ ایران و بن مایه ها و نهادهای ایرانی و پیشرفت و فرگشت هازمانی ... وارد ساخت.

کانایی(حماقت)و بیخردی فرمانروایانی که بسیاری از آنان هنوز در فرهنگ و تمدن تازیان بیابانگرد(که پس از 1400 سال نمونه برجسته و پیشرفته و با هزاران میلیارد دلار سد سال گذشته، رسایی یافتهٌ آنرا در عربستان سعودی می بینیم) می اندیشند و به این دهش نیز خود را سرفراز می دانند، آنرا چنان به گژراهی کشاند که بسیار زود خود را رسوا کردند و سدها بار بیش از دوران شاهنشاهی، زیر درفش دین، به ستم و ناروا کاری پرداختند و با این تبه کاری ها نه تنها آبروی خود، که ارج و ارزش دین و روحانیت را نیز بردند و دینداران را به دینداری نیز بد بین ساختند.

چشمگیر است که رفته رفته نه تنها ستمدیدگان و هوده باختگان (حق باخته) که نوجوانان زاده یا پرورش یافته در دوران دیده بانی و پاسداری و رهبری پیوسته ی روحانیت، به ستیز با فرمانروایان و استادان شریعت پرداختند و تا جایی پیش رفتند که از دین و دینداری نیز روی برگرداندند.

شگفت آور ولی باور کردنی است، که همین لغزشها و نا آگاهی ها انگیزه شد که مردم ایران(بویژه دانشجویان و جوانان) به خواندن کتاب و گزارش و نوشتار و بررسی و جستار گرایش بی اندازه زیادی پیدا کردند. از اینرو شمار کتاب خوانان و نویسندگان و کاوشگران، به ویژه در فرهنگ برجسته ی کهن ایران، روز به روز در افزایش است.

جای بسی نیک بختی است که این جنبش در بین ایرانیان برونمرزی نیز پدیدار شد و یارایی و هوشمندی و شایستگی های خفته و نهفته را بیدار ساخت.

یکی از نمونه های بسیار برجسته و ستایش آفرین این دگرگونی شگفت آور، دوست و همکار نویسنده ی ما «هوشنگ معین زاده» است که در زمان کوتاهی به نگارش و چاپ کارمایه  و آموزه ای دست زده و همه نشانهایی از پژوهش و سگالش ژرف اوست.

از او که خود را سربازی ایراندوست کهنه کار، ولی نویسنده ای نو رسیده در این بازار می شناساند، باید پرسید: پس اینهمه مایه را در کجا و کی اندوخته تا به نوشته ی کاوه ی روشنگر، از قلم شمشیری دو دَم سازد و با هزاران دَم فقیهان سیه کار را بنیاد بلرزاند؟

برخورد با یک چنین یارایی و توانی های خفته و اکنون بیدار و شکفته، من پیر و از کار افتاده را دلگرم و امیدوار می سازد که دلیران خردمند بپا خاسته اند، شمشیرهای بران را بر آخته اند و مهر به راستی را جان داده اند تا دیوان هزار ساله را از سرزمین راستان بیرون کنند.

در پایان این نوشتار پروانه می خواهم که یک یاد آوری را در میان گزارم:

درونمایه کارمایه های دوست ما، در شماری از خوانندگان این اندیشه را می پروراند که او از روی دین ستیزی و ناسازگاری با پرورش مینوی این گفتارها را در میان گذاشته است.

من هر چند با این نویسنده پر مایه و خردمند تنها با گفتگوهای دور آشنا شده ام و بخت دیدار و جستار دست نداده، ولی به ویژه در این مایه دریافته ام که چنین نیست و او نیز خود جستجو گریست که در پی دریافت درست و به سود آدمیان و به ویژه پرورش مینوی(معنوی) و پایه دار(نه ترفند بازی) می باشد.

برای ما آدمیان که در کالبد جاندار اندیشمند سه یا چهار بُعدی پرورش می یابیم، بنیاد آفرینش و سازگان نهماری(عظیم و بی شمار) که بیرون از ابعاد است(و خدایش می نامیم) نمی توان در اندیشه آورد، فناء فی الله و بقا باالله – شیوه ی انگاری خود فریبی بود که عارفان کهن اندیشمند باورمند به   «آدم - خدایی» دین های ابراهیمی(که خدا آدم را به چهره خود می آفریند و یا به راستی وارانه آن است) و خدا جهان را، که میدان کران بسته است از مدیترانه تا میان رودان، و زمانی نزدیک به چند هزار سال پیش بود، در شش روز یکباره می آفریند با دید امروز که جهان بی پایان از Quark تا میلیاردها کهکشانهای فرار، که به شماری سدها میلیون سال نوری گسترش دارند و با شتاب های بیان و انگار ناپذیری از هم دور می شوند(به کجاها و در چه آوندی(ظرفی؟) نمی توان سنجید و به جاست که خدای دین عجایز را به گذشته سپاریم و همارا(مختصاتCoordinate) و سنجه (میزان) نوینی برای شناخت و عرفان برگزینیم.

بی پرده می گویم: حتی در گفتار دانشمندان از(Big Bang) و همانندانش نیز با شتاب مُهر پذیرش ننهیم، که آنها نیز دارای کاستی هایی می باشد. چون همه باز در همان بُعدها پیگیری می شوند.

در آئین های ایرانی چه زرتشت، بودا و دانتا ما با سنجه های دیگری روبرو هستیم که در اینجا نمی توان از آنها سخن گفت و خوشبختانه دوست ما معین زاده با آنها خوب آشناست و نوشته های او گویای این آگاهی.

 

جلال الدین آشتیانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Copyright © 2004, All rights reserved. Created by The Iranian cultural foundation . www.farhangiran.com   E-mail: webmaster@farhangiran.com