www.moinzadeh.com


 
zohor.jpg (348949 bytes)
zohor.jpg (348949 bytes)
besharat2.jpg (12881 bytes)
ayakhoda.jpg (348949 bytes)
komedikhodayan.jpg (298981 bytes)
ansooyesarab.jpg (282884 bytes)
khayam.jpg (483390 bytes)
 

payambarankherad.jpg (257548 bytes)

 

 معرفی و بررسی کتاب : آیا خدا مرده است؟!

 نوشته : هوشنگ معین زاده

 در  هفته نامه نیمروز شماره 721 سال 1381

  

 از: بهرام چوبینه

  

آیا خدا مرده است؟! 

کتاب « دخترک سیاه در جستجوی خدا» اثر طنز نویس شهیر انگلیسی جورج برنارد شاو را کمتر کسی است که نشناسدو از آن لذت نبرده باشد.دخترک در قاره سیاه وسیله مبلغین مسیحی اروپایی به دین عیسی مسیح تبلیغ می شود وپس از مراسم غسل تعمید به دین عیسوی در می آید و با سیاه چردگی «پسر خدا عیسی مسیح» با موهای مجعد که مبلغین مسیخی در کلیسا به نمایش گذاشته اند آشنا می گردد.دخترک سیاه پس از مدتی آگاه می شود که رنگ و ساختمان چهره« پسر خدا»ی آفریقایی با پسر خدای اروپایی کاملاٌ متفاوت است.در اروپا مسیح چشمانی آبی و موهای بلوند وروشن دارد، و این با آنچه که مبلغین مسیحی در قاره سیاه به نمایش می گذارند فرق فاحشی دارد.این آگاهی ناخوشایند سبب می شود که دخترک سیاه کوله بار معنوی خود را بر می دارد و به سیاحتی طولانی درجستجوی خدا به راه می افتد.برنارد شاو این داستان را با قلمی شیرین و پر از کنایه با مهارتی که ویژه اوست سالها پیش به رشته تحریر کشیده والبته چوب تکفیر کلیسا را هم نوش جان کرده است.

اگر اشتباه نکنم سالها پیش این داستان به قلم توانای خانم میمنت دانا به زبان شیرین فارسی ترجمه شده و شاید در پستوی خانه ها و کتاب ها هنوز موجود باشد.

در ادبیات فارسی آثار منثور و منظوم پیرامون خدا فراوان یافت می شود که با دیدی طنز آمیز و فلسفی به مقوله خداپرداخته اند. در غرب فیلسوفان و نویسندگان خدا را بارها و بارها مرده اعلام  کرده اند.

انقلاب اسلامی ایران آشوب و پریشانی عمیقی در باورهای مذهبی جامعه ما ایجاد کرده و این از نتایج دخالت روحانیون در سیاست است. نه تنها ایرانیان مسلمان، بلکه باورهای مذهبی ایرانیان غیر مسلمانان هم بر اثر جنایات بی حساب رهبران مذهبی در ایران به چالش کشیده شده و بازتاب آن را در گفتار و رفتار آنان ملاحظه می کنیم.

این پریشانی معنوی نشأت از دوگانگی و تضاد قدرت و مقام و منزلت روحانیت بوجود می آید و این مشکل عمیق اجتماعی از دید اندیشمندان جامعه ایران پنهان نمانده است.

اگر ملایی مجاز است با عدم آگاهی در پزشکی، صنعت، فلسفه و مسائل اجتماعی و حتی فنون نظامی ابراز نظر کند وخرقه وزارت به دوش اندازد و به همه اموری که به آن اطلاعی ندارند بپردازد، پس چرا دیگر ایرانیان با کسب دانش و استمرار در مطالعه به مقولات خدا و مذهب که تا کنون در انحصار روحانیون بود نپردازند.

در ایران و بیش از آن در خارج کشور، ایرانیان کتب فراوانی پس از انقلاب اسلامی در نقد خدا و پیغمبرانش نوشته اندو باید امیدوار بود که باز هم بنویسند.

هوشنگ معین زاده تاکنون چندین کتاب در همین زمینه نوشته که خوانندگان بیشماری پیدا کرده است. او می پندارد بدین وسیله «جولانگاهی برای تفکر و اندیشه و دورنمایی برای اوج گیری تخیل فلسفی، مبتنی بر داده های علمی به پژوهشگرانی که به دنبال آگاهی «خود» و آگاهیدن دیگران هستند» عرضه می کند.

معین زاده اعتراف می کند«که من به عنوان یک خدا شناس و خدا دوست، با دلی آسوده و    اندیشه ای فارغ از حب وبغض، آنچه نتیجه سالها تحقیق و پژوهشم در مسائل مربوط به حوزه الهیات است با زبانی ساده و به دور از پرده پوشی به پیشگاه خوانندگان عزیز خود تقدیم داشته ام...»

وی در کنه وجودش مسلمان است و شیعی و«قصد» ندارد«ایمان وعقیده دیگران و بخصوص پدران و مادرانمان را که با رویای زندگی پس از مرگ عمرشان را گذرانده اند عوض»کند. وی اگر در گذشته از پنجره شرقی خانه اش درمیهن،کائنات را می دید، اکنون در غربت و پریشانی که در اندیشه مذهبی و معنوی وی اتفاق افتاده است، میل دارد ازپنجره غربی خانه اش در تبعید به          اندیشه های مذهبی خود رنگ و لعابی دیگر بدهد! آیا نوشتن کتاب «آیا خدامرده است؟!» کوششی است برای نجات اعتقادات مذهبی خود و شاید دیگران؟آیا هوشنگ معین زاده می خواهد باحربه ایمان مذهبی به پیکار خرافات مذهبی برود؟

مشکل معین زاده از لحظه ای شروع می شود که پرسش «آیا خدا مرده است؟!» را طرح می کند، او می بایست قبل ازآنکه به دنبال تحقیق و پاسخ به پرسش خود رود، همه ایمان و اندیشه مذهبی خود را به کناری می گذاشت و شاید چون ارنست رنان، اندیشمند بزرگ فرانسوی و نویسنده کتاب فراموش نشدنی«زندگی مسیح» شعله پرستش خدا را در خودحداقل چند زمانی، خاموش می کرد.

اما وی چنین نمی کند. به همین سبب معین زاده در پاسخ این پرسش فلسفی و علمی با ناکامی روبرو می شود. وی بارسنگین شک فلسفی و علمی را در آغاز کتابش از دوش خود بر می دارد و بر دوش نحیف « خضر پیغمبر» که موجودی شندری پندری و افسانه ای است و وجود او در محدوده علم و فلسفه پرسش آمیز است می گذارد. افسوس می خورد که «مردم مملکت ما فقط با کوله بار کهنه دیروز، فردای خود را آغاز کنند»، اما خود همچون محمد رسول الله به معراج می رود و در ملکوت خدا به نوش خواری سرخوش است.

در سراسر کتاب تازه معین زاده همان پریشانی عقیده ای که در نخست به آن اشاره کردیم خودنمایی می کند. وی می خواهد به باورهای مذهبی جوانی خود پشت کند و در میانسالی تصویری جدید از خدا و پیغمبر اسلام بسازد و جایگزین آن نماید.

من جمله ای از کتاب را با کمی تغییر از زبان هوشنگ معین زاده نقل می کنم و نتیجه دلخواه خود را می گیرم : ( من هوشنگ معین زاده)،«که امروز با دلیل و منطق به مفاهیم اسلام(می تازم)، قبل از به حکومت رسیدن آخوندها، نه تنهاکمترین ایرادی بر اسلام نداشتم)، بلکه یکی از علاقه مندان این دین(بودم) ببینید جماعت آخوند چه کرده اند که ازیک مرد مومن و با ایمان، انسانی ساخته اند که بیشترین ایرادات را ...) بر «دین اسلام» می گیرد(صفحه 214).

با این همه علاقه مندان کتاب به ویژه کسانی که اینگونه مباحث را دنبال می کنند توصیه می کنم که کتاب را رها نکنند وپا به پای معین زاده قضایای«جاجوجی»، صاحب الزمان های مفلوک و سفید پوش در جبهه های جنگ ایران و عراق،کلوشار حکیم و آرامگاه خدایان را بخواند.

کتاب«آیا خدا مرده است؟!» هوشنگ معین زاده خواندنی و سرگرم کننده است. دقایق خوش در آن فراوان است. گاهی انسان کنجکاو را می خنداند و گاه لمحه ای به فکر فرو می برد. در برخی از قسمت های کتاب، چون داستان کلوشار،هنر نویسندگی هوشنگ معین زاده هویدا می شود. اما افسوس که آن را به زودی رها می کند...

کتاب در زمان مناسبی چاپ و انتشار یافته است. درست زمانی که مسیحیان در فکر برگزاری جشن تولد عیسی مسیخ«پسر خدا» بودند به دست خوانندگانش رسید

کتاب هوشنگ معین زاده در روزهای دراز غربت می تواند دل مشغولی مناسبی باشد. در آینده، چون گذشته، در انتظارخواندن کارهای جدیدی از هوشنگ معین زاده هستیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Copyright © 2004, All rights reserved. Created by The Iranian cultural foundation . www.farhangiran.com   E-mail: webmaster@farhangiran.com