www.moinzadeh.com


 
zohor.jpg (348949 bytes)
zohor.jpg (348949 bytes)
besharat2.jpg (12881 bytes)
ayakhoda.jpg (348949 bytes)
komedikhodayan.jpg (298981 bytes)
ansooyesarab.jpg (282884 bytes)
khayam.jpg (483390 bytes)
 

payambarankherad.jpg (257548 bytes)

 

فصلنامه ره آورد شماره 47  تابستان 1377

    معرفی:  خیام و آن دروغ دلاویز!

   از :حسن شهباز

   

                       خیام و آن دروغ بزرگ

 

 از ارداویراف نامه تا کتاب ابوالعلاء معری و از کمدی الهی دانته تا صحرای محشر جمال زاده و بسیاری دیگر از نوشته ها و نویسندگان، به مناسبت هایی به وادی بهشت و دوزخ و سرزمین های ساخته و پرداخته آرزوهای انسانی در دنیای بعد از مرگ، از روی تصور و تجسم ادیان و یا افسانه هایی که هاله وار گرداگرد این گفته های دینی درست شده است، سر کشیده اند و هر یک به منظوری و هدفی بر این تصورات مهر تائید و یا تکذیب زده و یا به نیشخند و ریشخند از آن سخن گفته اند.

آقای هوشنگ معین زاده در تخیل نامه ای زیر عنوان  خیام و آن دروغ دلاویز داستانی را در دویست و یازده صفحه کتاب به رشته نگارش کشیده اند که خواندنی است.

نویسنده قلمی روان و ساده و شیوا دارد و تخیلات خود را با گوشه و کنایه ای از دستورات دینی و افکار فلسفی و علمی در هم آمیخته است. در این کتاب حاج رجب نامی را آمبولانس با صدای کشدار و سرعت سرسام آور به بخش اورژانس می آورد. بلافاصله او را برای انجام عمل جراحی بیهوش می کنند.

حاج رجب احساس می کند که عمرش پایان یافته است. پس به شوق بهشت موعود به خدای خود  لبیک گویان به سوی ابدیت می رود. تصور مناظر بهشت و آب و گل و گیاهش و به ویژه، حوران بهشتی و عیش و نوش مدامش ... اگر در اول کارتنوع است، کم کم به یکنواختی و خستگی می کشد.

حاج رجب با پیدا کردن خواهرش بلقیس و عزت الملوک و حتی زن سابقش سکینه سلطان که هر کدام با غلمانی ناشناس یا فاسقی از همان دنیای خاکی سرگرم فسق و فجور بودند، دچار جنبیدن رگ غیرت و پذیرش دوباره روال بهشت می گردد.

برخورد او با خیام و ابن سینا، به عنوان وجدان فلسفی و علمی او، سپس ملاقات و گفتگو با زرتشت و موسی و عیسی و محمد به عنوان وجدان دینی او در شکل افسانه گونه ای در تجسم مردم عادی، از بهشت شکل می گیرد و نویسنده در لا به لای این کلمات و رویدادها، هدف ها و اندیشه های انتقادی خود را بیان می دارد. هر کس حقیقت را می گوید و یا می فهمد، بلافاصله از صحنهُ بهشت خیالی و ساخته و پرداخته حاج رجب محو می گردد. بنا براین حقیقت برای هر کسی معنی و مفهوم و جهان ویژه ای است.

حاج رجب که با خیام و ابن سینا و عزت الملوک ملاقات کرده است، درحقیقت ارتباطی به خیام و ابن سینا و عزت الملوک نداشته و گفتگویشان با زرتشت و موسی و عیسی و محمد نیز ارتباطی به اینان نداشته است. هم بهشت و هم این گفت و شنودها همگی زائیده ذهنیت و مخلوق حاج رجب هستند. تجربه های تدریجی حاج رجب است که شکل می گیرد و در پردهُ نمایشگاه جهان هستی – که باز هم هر کس تصویری از واقعیت آن در ذهن دارد – به بازیگری می پردازد. سپس با قانع شدن و یا سر درگم شدن قطعی حاج رجب از صفحه ذهن او، با توفانی ناگهانی و یا آذرخشی، محو می شوند.

سرانجام وجدان فلسفی حاج رجب یا خیام به او می گوید: بگذار دیگران هم از نتیجهُ این گفتگوها و از چگونگی فکر ما و بزرگانی که با آنان به گفتگو نشستیم، آگاه شوند. به عقیده ُ من اگر ماحصل این دیدار و گفتگوها و نتایجی که از آن حاصل شده است، همه را یک جا و به صورت دفتری به آگاهی مردم برسانی، بی نهایت مفید خواهد بود.

 می دانی  دوست عزیز، چنین حادثه ای به ندرت در عالم بشریت اتفاق می افتد و چنین تجمعی از انسان های گذشته به طور اتفاقی حادث می گردد. ما حرف های زیادی زدیم، حرف هایی که در حیاتمان کمتر جرات بر زبان راندنشان را داشتیم. حال تو به افکار و اندیشه هایی آگاهی پیدا کرده ای که در نوع خود کاملاٌ تازگی  دارند...

اگر این حرف ها به گوش مردم برسد، یقیناٌ چشم و گوش آنان را باز می کند و افکارشان را روشن خواهد کرد. کی می داند؟ شاید با شنیدن و آگاه شدن به ماهیت فکر و اندیشه های ما، آن ها نیز به این باور کشیده شوند که زندگی نمایشی از پیش ساخته و در اختیار مطلق عنصری نامریی به نام خدا نیست....

و سر انجام خیام هم محو می شود، زیرا حاج رجب متوجه حقیقت می شود و در پاسخ خیام که به او گفته است : این حقایق را که تو فهمیده ای برای مردم )پیام بر) باش، و حاج می گوید :

- پدر! وقتی که من به حقیقت پیوستم، چطور می توانم بازگو کننده اندیشه های شما باشم؟ مگر نه آن که در حقیقت کسی کسی را نمی بیند؟ وقتی حاج رجب می شنود که او نمرده است،خیام نیز از دید او محو می شود....

و درهمین هنگام است که حاجی رجب سیمای جمیله، دختر عموی خود را می بیند..... زیرا دکتر امید با تلاش خود حاجی رجب را به هوش آورده بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Copyright © 2004, All rights reserved. Created by The Iranian cultural foundation . www.farhangiran.com   E-mail: webmaster@farhangiran.com